نازنیننازنین، تا این لحظه: 19 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

نازنین

ان دست

    در گوشه خیابان یک اب سرد کن بود بی حال و تشنه بودم رفتم کنار ان زود       یک کاسه اب دیدم یک دست توی ان بود دستی پر از دعا که رویش به اسمان بود لرزید اب کاسه چیزی به یادش افتاد فهمید تشنه هستم اب خنک به من داد ...
24 آذر 1391

کشور

  من خیلی کشورهای ایران-ترکیه-مالزی-امریکا-کره-ژاپن-اذربایجان-عربستان- عراق-سوریه-روسیه را دوست دارم
16 آذر 1391

به نام خدا

  به نام خدا به نام خدای سنجاقک رنگ رنگ به نام خدای پروانه های قشنگ خدایی که از بوی گل بهتر است صمیمی تر از خنده ی مادر خدایی که درخت و  گل و سبزه را افرید   خدایا به ما مهربانی بده دلی ساده و اسمانی بده ...
16 آذر 1391

دوش دیدم

دوش ديـدم كه ملائـك در ميــخانه زدن د - -------------------------گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند ساكنـان حــرم سـتــر و عـفـاف ملكـوت --------------------------با من راه نشين باده مسـتانه زدند آ سـمان بـار امـانـت نتـوانسـت كـشيــد --------------------------قـرعـه كار بـنــام مـن بيــچـاره زدنـد جنگ هفتـاد و دو ملـت همه را عذر بنه - -------------------------چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند شكـر ايـزد كه ميان من و او صلـح افتـاد --------------------------صوفيان رقصكنان ساغرشكرانه زدند آتش آن نيست كه ازشعله اوخنددشمع --------------------------آتش آنست كه درخرمن پروانه زدند ك...
15 آذر 1391

نصیحت

  هان ای پسر عزیز دلبند بشنو ز پدر نصیحتی چند میکوش به هر ورق که خوانی تا معنی ان تمام دانی ...
15 آذر 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نازنین می باشد